آدینه پرس-جناب آقای واعظی، باخبر شدیم که شما جزو پنجاه نفر اثرگذاران ادبی، هنری و فرهنگی استان قرار گرفتید. ضمن تبریک این توفیق به شما بفرمایید این امر را حاصل چه می دانید؟
به گزارش آدینه پرس: البته پیش از ورود به ساحت پرسش شما باید بگویم ای بسا فعالان جدی و صادق این عرصه ها هستند که بقول مولانا “نامشان از رشک حق پنهان بماند”
اما در این که این پنجاه تن، مورد شناسایی و بزرگداشت اداره فرهنگ و ارشاد استان قرار گرفته اند، بی گمان فعالیت ها، پویش ها و استعدادهایی از جانب آنها دیده شده است که اداره فرهنگ و ارشاد را به قدردانی برانگیخته.
من خود به شخصه، علاقه ی وافرم را به امور فرهنگی، خاصه در زمینه اجتماعی و مردم شمول، انگیزه ی فعالیت هایم می دانم.
_ یعنی بیشتر از ادبیات و هنر؟
– ادبیات و هنر نیز باید بر این مدار بگردد. بر مدار خواست ها و نیازهای مردم، چه نیاز عاطفی و زیباشناختی، چه نیاز اجتماعی. و گرنه رفتن در راه های قدم فرسود، هر چند مورد توجه عده ای خاص باشد، چندان دلخواه تاریخ و فرهنگ نباید باشد. این که مثلا رمانی احساساتی بنویسیم یا تحقیقی بر مدار تکرار از ادبیات کهن ارائه دهیم بی هیچ چرخش تأویلی امروزینش، این شد بقول فرخی سیستانی “حدیث کهن اسکندر” و خاص گروهی کم شمار با درجه ی افاده ی اندک. سخن نو از نیاز نو برمی خیزد.
_ می توانید مثال بزنید؟
_ مثلا من سال ها پیش در مورد منظومه حیدربابا یه سلام مقاله ای نوشتم. از خیل هزاران مقاله ای که از آغاز سرایش منظومه همه وقت نوشته شده و دست کم در سالگرد استاد ارائه می شود. موضوع گرچه معاصر است اما سخن کهنه و دست فرسود و حاصلی برای حیدربابا ندارد، جز اینکه در همایشی خوانده شده، چند ثانیه کف زدن های حاضران را توقیع تاییدش سازد و تمام. در همان سال، من رمان کوچک عباس میرزا را نوشتم، با موضوعی متعلق به حداقل دویست سال پیش اما با موتیف و شکل تازه. سعی کرده ام سخن و نیاز امروز را در قاب و مقال دیروز جا دهم.
همچنین است کتاب کوچک “راز آز” که مقدمه ای بر جامعه شناسی طمع ایرانی است. این مقوله از نیاز زمان برمی خیزد با شکافت هرچند اندک موضوع و سرانجام جنگی است با یک رسم و آیین غلط روزگار ما. همچنین است رمان کوچک تاریخی گل نصرانی.
– در چه زمینه ای؟
-برای شناساندن یکی از پیشاهنگان فرهنگی و اجتماعی ایران دوره مشروطه، یعنی هوارد باسکرویل، معلم آمریکایی که در انقلاب مشروطه ایران پا به میدان نهاد و شهید شد. لازم دیدم این نقش شاهکار و حس انسان دوستی فرامرزی را در حد ناچیزی نشان دهم.
_ چند جلد کتاب نوشتید؟
– حدود ده جلد کتاب موجز و به عبارتی کتابچه.
_ کدام را بیشتر می پسندید؟
_ هر یک وجهی از نظام فکری و علایق و دغدغههای من است.
– آخرین اثرتان؟
_ ميزبان آفتاب
– در چه زمینه ای؟
_ برشی از زندگی و خدمات دوازده انسان خیّر و خیرخواه گمنام از دیارمان.
_ گمنام؟
_ آنها در آن حد مایه دار نیستند تا از قِبل اختصاص درصد کوچکی از مال کلانشان به عنوان خیّر مردمی شناخته و مورد تقدیر رسمی قرار گیرند. اینان خود عین نیکی اند بی چشمداشت نوازشی، در عین وسع اندکشان. در میان خلقند و چه بسا خود از بزرگیشان بی خبر. آنها در پی بزرگی نیستند. بزرگی است که سراغ آنها را می گیرد.
– فعالیت اجتماعی چطور؟
_ من بالاترین و نزدیک ترین کوشش و خدمت را در همین فعالیت های اجتماعی و مردمی می دانم و در واقع حاصل هر قلمفرسایی را در گرفتن دست غریق اجتماع. عرض کردم چه در جبران نیاز عاطفی و زیباشناختی و چه در امر زندگی اجتماعی.
_ مورد اجتماعی، مثلا در چه ساحتی؟
-مثلا فعالیت در یک انجمن خیریه دوستانه، در کاشتن یک اصل درخت، در پاسداشت طبیعت محیط پیرامون، در سوق دانش آموزان به فکر شهروندی نمونه، در تعبیه یک ظرف آب برای گربه ها، در ایجاد یک تشکل مردمی برای برداشتن قدمی اجتماعی و خیرخواهانه.
– کدام روش را بیشتر می پسندید؟ منظورم این است که دوست دارید فرهنگی و ادبی کار کنید یا اجتماعی از نوع آنها که شمردید؟
– ادبی هم باید گرهی از زندگی عاطفی یا اجتماعی باز کند. با تالیف کتابی که نقش ساز باشد، با نگارش یکمتن از کاستی های اجتماعی، روشنگری در فضای مجازی تا انشای خوب یک نامه مثلا به منابع طبیعی در ممانعت از شخم شیب های تند، به محیط زیست با ارائه راهکاری برای حفظ محیط زیست و از این دست. اینها بی گمان خود را در پرتو متن تاثیرگذار، بیشتر نشان می دهند. اما بازی با واژه، کتاب سازی و تولید مقالات انتزاعی را نمی پسندم. با مثالی قضیه را بهتر روشن کنم؛ مثلا یکی از موتیف های مهم حافظ ریاستیزی است. حال، من با تامل در شعر حافظ و انشای مقاله ای در این مقال بخواهم نشان دهم که چیزی از حافظ می دانم. من این را با حافظ شناسی در تناقض می دانم. روی این اصل، گاهی مثلا کاشت یک درخت از صدور صد مقاله ادبی، رمان و سخنوری بهتر است. دیگر کتاب اشباع شده، ما کار لازم داریم.
– اثرگذار ادبی، فرهنگی و هنری گفته شده. آیا فعالیت هنری دارید؟
– من به هنرهای تجسمی، خاصه نقاشی بسیار علاقه مندم. اما فرصت کار پیدا نکرده ام. اندک مایه مطالعاتی در تاریخ هنر دارم. سر سوزن ذوقی در خط دارم و گاهی تمرین های خوشنویسی و نقاشی می کنم. زمانی هم کار منبت کرده ام و کارهایی در این زمینه دارم.
– چه آرزوی فرهنگی دارید؟
– دوست دارم بتوانم کاری کنم که در تعالی فرهنگی جامعه ام موثر واقع شود. ما نیتمان خوب است، اما پیدا کردن راهش چندان آسان نیست و توفیق یا عدم توفیق در این راه را آینده می داند.
– سپاسگزارم








