آدینه پرس: آن هنگام که پا به عرصه وجود نهادم، هستیم را تیره و تار دیدم.
اگرچه نگاه سنگین دیگران را احساس میکنم اما… میدانم که تاریکی رفتنیست. به امید طلوع خورشید صبحگاهی، آن را تحمل میکنم. با اینکه تصویری از دنیای اطرافم ندارم و دریاها، رودها، رنگها، گذشت فصول برایم گنگ و نامفهوم است، ولی با تمام وجود زیباییهایشان را احساس میکنم. من برای دیدن زیبایی شکوفه های بهاری، میوه های رنگارنگ تابستان، پاییز طلایی و سفیدی برف زمستان، نیاز به عینک هوشمند دارم. آیا روزی خواهد آمد که دنیای من با من سخن بگوید¿ آری، گوینده ای کتابها را برایم صوتی خواهد کرد، تا من به بینش عمیقی از علم برسم. دنیا را برایم ملموس میکند. من برای خواندن سرگذشت سرزمین سبزم، اشعار شاعرانی که با عشق شعر سروده اند، نیاز به شش نقطه هایی دارم، که انگشتانم آنها را روی کاغذهای بریل حس کنم. شش نقطه هایی که به من بال و پر میدهند تا به پرواز درآیم و در مسیر موفقیت، استوارتر گام بردارم.
شیرینترین و نابترین لحظات، زمانیست با قلمم، با دوست دیرینه ام در دنیای واژه ها پرسه میزنم و مینویسم. ولی افسوس که ابزار مناسب و پیشرفته ای برای نوشتن ندارم.
من میخواهم حمایت شوم، ولی نه از سر دلسوزی, بلکه نابینایان باید بخاطر تواناییهایشان حمایت شوند.
شهروند بودن نابینایان باید در ذهن مردم تداعی شود. نابینایان هم حق استفاده از امکانات شهری را دارند.
ما نابینایان نیاز داریم که از عابربانک بریل استفاده کنیم.
من سخت تلاش میکنم و حاصل این تلاشها باید فعالیت من در جامعه و کمک به مردم باشد. شاد بودن حق همه هست، ما برای سلامتی روح و جسممان نیاز به ورزش و امکانات رفاهی داریم. مستقل بودن و اتکای به خود حق ماست، ما به عصایی که میگویند رنگش سفید است نیاز داریم تا استقلالمان تضمین شود.. عصای هوشمندی که چاله های خیابان، المکهای گاز، و تیرهای برق را برایمان مشخص کند.
من همواره همچون صخره ای استوار در مقابل امواج طوفانی زندگی مقاومت میکنم و هرگز نخواهم گسیخت. و اینک میخواهم سخنی گویم با همنوعان سختکوشم: بیایید متحد شویم که چنان در برابر سختیها و مشکلات بایستیم که هیچ چیز و هیچکس نتواند ما را از پتی درآورد، بلکه ما به سختیها غلبه کنیم و آنها را شکست دهیم…. #آنیتا_سرتیبی